عین خیال است
طرح قالی
رنگ سرخ چوبی
حس استکاتو
تو
تُنالیته
حالیته؟
تِه
تِه پِه تِه
می کنند
کلید های کیبُرد
کی بود
کی بُرد
من نبودم خدا بود
همیشه یکی بود و یکی
نبود
و دست آخر کلاغه به
خونش نرسید
پنیرش را به روباه
باخت
به دُم دلفریبش
دَمِ روباه
گرم
م
رو سیاهی
به آنکسی ماند
که صدایش قار بود و
ناله هایش یشمی
حرفِ دلش پشم و
خودش پشیمان
ای امان
ماند
رویِ دستِ خودش
ولی بسیار است دست
بالای دست
حالا دست دست
همه با هم مستِ مست
هرچه هست همین است
عین خیال
طرح قالی
رنگ سرخ چوبی
حس استکاتو
بی تو