منتظرم
یکی قرار است بیاید
که هیچوقت نمی اید
از آهنگ شاد
گریه ام می گیرد
از بوی قهوه جو ضعف
نیا
همان دورها بمان
هر جا که هستی
پشت کلیسای ریور ساید
پشت هادسن رود
پشتِ کوه
پشتِ ماه
پشتِ اسکرینِ آیفون فایو
دستهایم دیگر
مثلِ کیفِ هِنری خالی
خودم بی حس
مثلِ خودِ هِنری
از اینجا تا تسکین
یک گاز از کیکی
که خون بالا می آوری
کار درست را
تو کردی مردیت
آدمها را درست دیدی
زمین قانون جاذبه را
دفع می کند
نمی توانیم بچسبیم
بیهوده به قانون ترافیک
احترام می گذارم
سرعت
سبقت
سر خوردن
روی یخ
پشت پیچ
صعود سقوط
دریاچه یخ
و هیچ
چقدر نزدیک
نشد بگذرم
آب از سرم
با این همه
سر به هواییم
که مادرم را
کلافه می کرد
"دقت کن"
و ساعت را
زود می گفت
تا ندوم
تا زمین نخورم
دیر می رسیدم
ناضم پیر دختر
حی و حاضر
با ابروهای پاچه بزش
تا لب مقنعه اش
عقده اش به لبش
نمره انضباطم را
کم می کرد
به جهنم
حالا هر روز
جوراب سفید می پوشم
و ناخن بلند
و مو هایم را
از هر جایی که بخواهم
می دهم بیرون
اصلن برود توی
چشمت
کور
می خواستی
عاشق نشوی
زندگی فیلم هندی نیست
آن مرتیکه هم
ریشی کاپور
آندر سکوی باهر نا آسوکه
باهر سکوی آندر نا جاسوکه
..
گیر افتاده ای
خاک بر سر
توهم زده ای
شبح اپرا دیده ای
روی دیگرش را
حالا می بینی
چه کسی
خالی می برد
از این زمین
خالی بند
No comments:
Post a Comment