با پوستِ پاریزین
بر بستری از اعتماد
با صبرمعصومانه اش
هم خوابه می شوم
تحمل
تعرق
طپش
خر
پف
غلت
پف
غلت
بازو
بوسه
ناز
بوسه
ناز
رازی
که در شکمم
که در شکمم
لگد می زند
سر زا می رود
آرام می خوابم
و صبح می روم
ژولیده وشادو شیشه ای
بی آنکه برهنه شوم
مرا می بیند
No comments:
Post a Comment