Wednesday, March 19, 2014

آنفولانزا خر است

آنفولانزا خر است
با سم هایش رویت راه می رود
تمام تنت را له و لورده می کند
ماهیچه هایت را می چلاند
تمام استخوانهایت را خرد می کند
همه جایت درد می گیرد
حتی موهایت

آنفولانزا خر است
توی گوشت شیهه می کشد
تمام شب
نمی گذارد بخوابی
هی هزیان می گویی
تا صبح
کابوس می بینی
خر شده ای
سوارت شده اند
زیر بارهایشان
کمرت دارد می شکند

آنفولانزا خر است
اشتهایت را
تا حد علف کم می کند
می کشد هوس نان خامه ای را
هی آب می بندی به شکمت
هی آب نمک به گلویت

آنفولانزا خر است
اتاقت را طویله می کند
هر طرف را نگاه می کنی
دستمالهایی که تویشان فین کرده ای
پوست لیموهایی که توی چایت چلانده ای
لیوان ها و بشقاب های کثیف
لباسهای چرک
تلانبار کاغذ ها و کتابها

آنفولانزا خر است
خر فهمت می کند
تو تب و تنهایی
می فهمی که چه غلطی کردی
به بعضی ها اعتماد کردی
می فهمی آنکه دوستت می پنداشتی
به کونش هم نیست
همسایه ات که دوستت هم هست
که برایش کلی دل سوزاندی
اس ام اس می زند: بریم خرید
جواب می دهی: تب و لرز
جواب می دهد: آخی!
زنگ می زند
خوشحال می شوی
فقط می خواهد بپرسد فلان فروشگاه کجاست
می گویی ببخشید دارم می روم اورژانس
نمی توانم حرف بزنم
می گوید ببخشید و قطع می کند
مردم گرفتارن شب عیدی چه توقعی
تک و تنها راه می افتی سمت اورژانس
دستت به دیوار یک خط را می روی عین الاغ

آنفولانزا خر است
خیال می کنی دکتر و پرستارو داروخانه چی
که به رویت لبخند می زنند
بهت ادویل و دو تا کنِ آب میوه می دهند
از تو خوششان می آید
دل می سوزانند
عین مادر

آنفولانزا خر است
وقت نمی شناسد
چهارشنبه سوری شب عید
اینهمه پرژن کلاب اینهمه پارتی  
نمی فهمد کلاس داری
تحقیقت نصفه مانده
اینهمه کار داری
اضطراب در سهای نیمه کاره

آنفولانزا خر است
ولی تو خرتر که واکسن
مجانی بود ولی یادت رفت



No comments:

Post a Comment