Sunday, December 30, 2012

قصهِ جوجهِ طلایی‌

قصهِ جوجهِ طلایی‌
شاعر مریم علیخانی
 
یه جوجه داشتم
دوسش می‌‌داشتم
آبش می دادم، دونش می دادم
ناز و نوازشش می دادم
یهو دیدم جوجه هه
شد عاشقِ یه کرمه
یه کرم لاغرو دراز
ولی‌ پر از ناز و نیاز
***
جوجه ههِ  پرّان و براق
زد پاره کرد بندو یراق
منو واسه کرم فدا کرد
عشق منو رها کرد
از صبح تا شب دنبال کرم
از شب تا صبح به فکر کرم
با این وجود
با اینهمه رکوع سجود
کرمه محلش نکرد
نا و نگاهش نکرد
کرما وفا ندارن
مهروصفا ندارن
یه پیله بست دورِ تنش
پروانه شد رفت پی‌ کارش
جوجم مریض شد، تب کرد
پای چشاش ورم کرد
جوجه غمین و گریه دار
از غمِ اون من غصّه دار
***
وای چه کنم چی‌ کار کنم
این مشگل و چاره کنم
خلاصه جونم برات بگه
رفتم به شکارِ پروانه
عصا به دست جوجه به پشت
با یه طور دونه درشت
رفتیم رسیدیم به یه دشت
پشت کوهها نزدیکِ رشت
جوجه سرش بلند کرد
پروانه رو صدا کرد
پروانه یه بال حنایی؟
می‌شه پیش من بیایی‌؟
از تو گلها لایِ علف
هم چی‌ هوارو بی‌ هدف
پروانه اومد یه دور زد
جوجه منو صدا زد
با پشتِ چشمِ نازک
کمی‌ بی‌ حیا، خیلی‌ روک
آهای جوجه طلایی‌
چه پر رو و بلایی‌
برو که تو پر نداری
بال قشنگ نداری
حوصله‌ تو ندارم
اصلا دوست ندارم
***
جوجه من دلش شکست
از بند عشق اون گسست
نگاه به دورو بر کرد
یه گوشه چشم به من کرد
سرش پائین از خجالت
اینو گفت با مرارت
آبم دادی دونم دادی
ناز و نوازشم دادی
من کوچیک، تو بزرگ شدی
عاری و وارسته شدی
عاشق واقعی‌ تویی
باقی‌ همه بهانه‌ا‌ی
***
آخر قصه باز بگم
جوجمو دوسش ‌‌دارم من
خیلی‌ می‌خوام
اونو واسه خودش می‌خوام
عشق اگه عشق باشه
یه عشقِ واقعی‌ باشه
هر کی‌ بیاد هر چی‌ بشه
چطور می‌شه؟ تموم می‌شه؟
..... شما بگین
 
 

بردمت تو مهمونی‌

بردمت تو مهمونی‌
شاعر مریم علیخانی
 
بردمت تو مهمونی‌
دیدم غریب و حیرونی
با دوستام آشنات کردم
عزّت تپونت کردم
دوستهای منو دیدی
یکی‌ رو مثل گل چیدی
باش گفتی‌ و خندیدی
باش همش می‌‌رقصیدی
حتا تو حال خر کیفی
کمی‌ به شلوارت ریدی
همه‌رو از یادت بردی
منو هم از دلت بردی
اون شبایی که تا صبح
پا به پات بیدار موندم
اون روزایی که تا شب
به خاطرِ تو وقت کشتم
اون همه عشقِ پاکی
که ارزون به پات ریختم
رفتی وتو فیس‌بوکت
با خوشحالی‌ ادش کردی
ساعتها نشستی و یک یک
عکساشو نگاه کردی
دیدی با همه نایسه
می‌ رقصه و میلاسه
دیدی خبری نیستی‌
واسش هیچ پخی نیستی‌
 از تو بهترون هستش
گل به سر سرون هستش
دیدی که سیاسیه
با تو خیلی‌ فرق داره
خیلی‌ از تبت کم شد
شایدم حالت بد شد
خوب شد هرچی‌ شد ولی
دلت واسه من تنگ شد
هی‌ تلفن و هی پیغام ‌
و هی‌ پسغام هی‌ اسکایپ
می‌ دونم که پشیمونی
ولی‌ نداره هیچ سودی
من یارِ بی‌ وفا نمی‌خوام
 بی‌ مهر و صفا نمی‌خوام
من هنوزم دوستت دارم
ولی‌ دل شکسته‌ام جانم
باید برم ته دنیا
تا بشم با خودم تنها
بعدش توی تنهایی‌
بکنم به حالت فکری
شاید با کسی‌ رفتم
کون لقتو ساختم
شاید تو رو بخشیدم
بازم بهت برگشتم
درسِ عاشقی درسیسیت
که هرگز ز یاد نبرم
دردِ عاشقی دردیست
که به صد دوا ندهم
 
 

Thursday, December 27, 2012

رهایی

رهایت می‌کنم
مثل ماهی قرمز
 
از تنگِ تملک
به دریای دلم
 
جای دوری
نمی‌روی
 
هرچه عمیق تر
نزدیکتری

زمستان و بهار

دوستم داری
مثل زمستان
 
می‌ باری بر من
دانه دانه تا انجماد
 
سپس با نور نگاهت
جوانه می‌‌زنم ازاستخوان
 
اگر چه با دو فصل
به میوه نمی‌‌رسیم
 
ولی‌ دوستت دارم
مثل بهار

Thursday, December 20, 2012

شب یلدا


یاد یار باده باده

فال حافظ واژه واژه

دل مثل انار دانه دانه
 
ژرفترین خاطره آینه آینه

بلندترین شب سال ثانیه ثانیه

 

Saturday, December 15, 2012

Once Upon a Time in Remission

 
“The honorable limbs of body,
Pharmaceutical companies,
Insurance companies,
Dearest physicians,
Hereby I declare
We have gone to remission
Hereby I request
Your sincere endeavor
In the direction of resilience.
 
Hereby I announce
The evil spirit is gone
It is buried alive somewhere
Out of my soul and mind
It can no longer mess
With my studies and my job
It cannot question
The purpose of my life
 
Dear Brain,
Let me be free of stress 
Do not command another attack
Please, some Serotonin instead.
 
Dear Ears,
You may stop listening
To this delusion: “What if?”
No ifs, ands, or buts
Nothing will happen.
Relief!
 
Dear Face, Dear Fingers,
You may stay in shape
Do not swell
Be well.
 
Dear Heart,
You may now retire from your race
Stay calm and Adrenalin free
There are no threats
 
Dear Liver and Kidneys, 
You have my appreciation
For overtime and patience
Good job! God bless.
 
Dear Stomach,
Good news. You can have anything you desire
Coffee, corn, fried food, chocolate, and pepper
Though better to avoid them forever
 
Oh, My Poor Colon
My darling Descending one
My beloved Sigmoid
Thank you for your resistance
For tolerating the ulcers, the pains
The bloating and cramps. Well-done!
You deserve the noble peace prize
Or the medical one.
 
Oh, My Bad Back,
Whenever UC flares up you act up
With your Sacralization of L5-S1
You may rest from your competition and lay back
 
Dear Womb,
You will be the only one to menstruate
You will have no other rival
Keep your bloody head up
 
Dear Blood,
You will be back to normal
Clean and bright
Rich with hemoglobin
I promise.
 
Dear Legs,
Do not play restless
Stand, dance, and run
The fucking fatigue is gone.
 
Dearest Immune System,
Stop this foolish game of chess
With my lymphocytes; Behave yourself
Or I will have to suppress
Your immunity.
 
Oh, Malignant Genes,
What do you want from me?
I beg you to leave. Let me be.
Let us maintain our healthy community
 
Azacols,
You are just Placebos, or sugar pills
3x 800 mgs? What a ridiculous math
Who cares? Be vitamins
 
Pharmaceutical Company,
I know you don’t care
I know it’s all about money
But what can I say
You never go out of business
You cure one but create a side effect
 
Insurance company,
I wish I could say
Go and fuck yourself
But we have an unfinished business
 
My Dearest Dr. K.......,
You are nice and friendly
You know Persian and have empathy
You are lovely; you are an artist
You are the best colonoscopist
It is every patient’s dream to turn her back
And leave her butt at your hands
But you are dismissed
Once in a while
I will pay you a visit
For a chat and possibly tea
 
Today UC left my mind
I forgot the first day
The toilet was a cup of blood
I do not think about it
UC is gone.
You see?
I am well
I am fine.”