Sunday, May 4, 2014

چه خبر

خوب
خوبی؟
چطوری  
چه خبر

مبتلا شده ام
به درد بشر
دوایم آب انگور

خدا به دور
سوره نور بخوان
خوب می شوی
قسم به موت

روت سفید
روم به دیوار
هوار هوار

یواش یواش
داریم میریم
تا ته خط
نگران نباش

باش و اوباش
همه طرف
غم نان هم یه طرف

غصه نخور
درست میشه
یه برفیه که آب میشه
بهار میشه

آره میشه
ولی پیرمی شیم
جوونیمون رفته دیگه

فدای سرت
بزار بره
صد سال اولش اینه
تهش اونه

هاها آره
اون که میگی
درست میگی

پس چی بابا
غصه ها رو بزار کنار
بزن کنار هوا بیاد
یه فکر تازه تر بیاد

فکر می کنم
داره میاد
می بینمش
همین جا ِ

خوب که نگاهش بکنی
همین جا بود
تو ندیدی
آب بودش و تشنه بودی

آره می دونم
یارم بود و من نبودم
گرد جهان رفته بودم

حالا بیا
دیر نشده
یار تو خونه
اشکها رو پاک
خنده ها یادت بمونه
تا که بوده همین بوده
هر زمونی
هر جا بوده
آسمون این رنگی بوده
درد آدما
درمونش
بی رنگی بوده
یه دست گرم
یه نگاه مهربون بوده
بیا بغلم
عزیز دلم
 تاج سرم
قربون اون چشات برم


No comments:

Post a Comment