Sunday, December 22, 2013

سفر

همیشه در سفریم
شبی در بوداپست
بر سنگفرش خیس خیابان
می رفتیم و می خندیدم
و او تند و تند عکس می گرفت
برج ساعت قرون وسطایی
در کافه ای نزدیک ایفل
فنجانی قهوه فرانسوی نوشیدیم
گلدانهای بلور
رو میزی های سفید
 شبی دیگر در کاونت گاردن
 ازدختر گل فروش
همه گل هایش را برایم خرید
یک سبد
دستکش های چرمی ام را
در میدان بزرگ مادرید گم کردم
وقتی دستهایم را لمس می کرد
دستهای گرمش
 
کسی آیا دستکش هایم را دیده است
چرمِ مشهد و مشکی؟
مرسی
اگر یافتیدشان برسانیدشان به ...
به آدرس من نه
من اغلب در سفرم
به آدرس او؟
او یا دیر
یا نمی آید
مثل امشب
که می رویم الحمرا
یا تاج محل  
شایدم ونیز
نمی دانم
دستکش هایم را اگر یافتید
پیش خودتان نگه دارید

No comments:

Post a Comment