Monday, March 25, 2013

خداحافظ

خداحافظ
 
گرد که می شوم
ناگزیرم
به غلطیدن
مثل اشک
روی سرپایین زندگی
ناگزیرم
 
خداحافظ
خوابِ آرامِ بی زولپیدم
باز نیمروی صبحانه
به  یک نفر
لبخند می زند
خداحافظ
فصلِ بوی باران
باز سایه ام
در پیاده رو
تنها به خانه بر می گردد
 
خداحافظ
دلنشین ترین صدا
دوست داشتنی ترین دروغ
گریه دارترین خنده
اعتماد ابلهانه ام
درد فلسفی
تنهاترین همراهم
قصه بی پایان
به آخررسیده ام
گوشهایت را بگیر
فریاد بلندی کشیده ام

No comments:

Post a Comment