Tuesday, May 7, 2013

تب

 
اوکه این گونه تبدار
می بوسدم به نگاه
از کدام آفتاب می تابد 
جزشمس
ازکدام دیارمی آید
جزتب ریز
نمی باشد ازخیلی دور
نمی تواند از نزدیک
نسوزاندم به نفسی
گامی فاصله نگه دار
گاهی
که پرده کنار است و
ماه هلالی
گاهی
که لبالب می شویم
به آبِ انگور
شاد و شنگول
دست نگه دار
که آتشِ تند
زود به خاکسترمی رساند
اشتیاق پنبه ای را
تو را ندا می دهم
مرا صدا کن
به نام غزالی گریز پای
مرا صید کن
به غزلی ناب
چنان شهریار دیارت
که من گریخته ام از دام
و به هر ترفندی رام
نخواهم شد
خام

No comments:

Post a Comment