آسمان آبی را
غرق می شوی
به نگاه
شیرجه می زنم
به نجاتت
در میان بازوانت
به عمق می رویم
سیصد سال آبی
زندگی می کنیم
به خنده و شوخی
باز که می گردیم
ساعت مچیم
سه دقیقه مانده
به سرمه ای
ته رنگی ازآسمان
سایه انداخته
برپلکهایم
پلکهایم برای تو
همه آبی هایم برای تو
آبیِ پیرهنم
آبیِ زیر پیرهنم
آبیِ سینه بندم
آبیِ آبرویم
همه آبی هایم فدای تو
تنم را هم آبی کرده
ام
تا عمیق شوی در من
نگاه کن چه آبیم
عمیق تر شو
No comments:
Post a Comment