Wednesday, May 15, 2013

جهنم

زنگ می زنم 
صدایت از قعر کدام جهنم دره ای
در می آید یا نمی آید
به درک صدای قهقهه غریبه ای
در پاکت سیگارت طنین اندازاست
کبریت می کشم به پشت چشمی
آتش می گیری چرا؟
 
فقط خواستم "دوستت دارم"
از قاموسم نرود
ناموست رفت
به لمس هرزه هر دستی
چه تردستی تو
 
تقصیر خودم است
پا ندادمت
گام بر سینه ام گذاشتی
فشار ده که این قفس
سختترین عضو بدنم را
به بند کشیده است
در بندِ چه هستی ؟
 
همین است
تا کتاب باز است و
چشم و گوش بسته
از روی دستور العمل
خانباجیِ همسایه
با ادویه ریش سفید محله
واردات آتش بیار معرکه
خوراک خانگیمان
در تجربه طبیعیش
طعم پرنوگرافی می دهد
 
چه می شد اگر
کمی به آفتاب می دادیم
کمی به مهتاب نشان
کمی هوای تازه بر پوستمان
کمی از آن حسی که آدم را
به هوای سیب حوا از بهشت رهاند
همه ما که عشق را مقدس می پنداریم
در ویتینگ لیست جهنمیم
 
زنگ بزن
 منشی جهنم پشت خط منتظر است

No comments:

Post a Comment